دل نوشته های یک پسر

هرچیز که بوده گذشته و آینده نیز نیامده....گاهی سفری به گذشته میکنم و گهگاه سری به آینده میزنم اما در حال زندگی میکنم.....

دل نوشته های یک پسر

هرچیز که بوده گذشته و آینده نیز نیامده....گاهی سفری به گذشته میکنم و گهگاه سری به آینده میزنم اما در حال زندگی میکنم.....

اینم عیدی من خیلی دوستون دارم خیلی به جون خودم قسم

 

هرجا که سفر کردم.تو همسفرم بودی  

وز هر طرفی رفتم. تو راه برم بودی 

 

باهرکه سخن گفتم.پاسخ ز تو بنشنیدم  

بر هرکه نظر کردم.تو در نظرم بودی 

 

هر شب که قمر تابید.هرصبح که سرزد شمس  

در گردش روزوشب.شمسوقمرم بودی 

 

در خنده من چون گل.درکنج لبم خفتی  

درگریه من چون اشک. درچشم ترم بودی

 

سلام

 

چرا کسی باورش نمیشه من خودم هستم  آره  

 

به خدا خودمم   می خواین  نشونی  بدم  آره؟

 

داداشی  نارنجی   اون ماره  یادته   موتورو چتور؟

 

آبجی  غزل  آیا  واقعن ???? دنیا  تموم  میشه؟  

 

سنگ صبور  دوست  دارم  ((گفتن کلمه دوست داشتن مثل  

 

 

پرتقال هست در روز یک دونش واسه بدن کافیه  )) یادته؟

 

سیناو صدرا یادته من تا سر میلان شما  اومدم  یادته اون اشتباهی  که کردم؟!   

 

 

 

(( پیمان  اخووت)) چی یادته؟

 

یه دوست  منم سرباز کوچولو  که قرار بود از شهر سوخته  

 

 

دفاع کنه  موفق شدم  دفاع کردم یکمی  دیگه مونده 

 

من لال نیستم یادته جریان مترسک و مزرعه گندم   دوست  دارم

 

هومن منم همونی که همیشه ازیت میکردت و بعدش  

 

 

 خودشو لوس میکرد  یادته توی  نمایشگاه بین المللی 

 

 

 کاشتمت رفتم حرم  خیلی ناراحت شده بودی؟  

 

خوب دیگه چی بگم؟؟؟؟؟؟؟؟

 

هیچی  دیگه نمیگم  و فقط میگم  به جون خودم و مامانم  

 

 

که خیلی دوسش دارم 

 

 

  خیلی دوستون دارم

 

گریه                   گریه              گریه                  گریه             گریه

 

اینا  از شادی  نه از غم    من دیروز  رسیدم  مشهد از راهم 

 

 

 

  اومدم پشت سیستم  اما  ادی اس ال  قطع بودش  

 

 

 با  کارت اینترنت  اومدم  نمیشه اینجوری  

 

 

 

 قرار تا شب وسل بشه  نمیدونم   

 

نرم افزار یاهوم  هم گم شده نمیدونم کجا  رفته باید 

   دوباره دانلود کنم فکر کنم 

 

راستی  منم  تولد گرفتم  تو بیمارستان  که باید 

 

 

 

  واستون بگم  خیلی  دوستون دارم  

 

 

 

 همین

 

گریه           گریه       گریه          گریه         گریه        

 

 

 

   گریه             گریه          گریه

 

 

راستی  عید شما  مبارک    داداشی های  لوس  خودم  

 

 

 خیلی دوستون  دارم

 

 

من  گفتم  عیدی  بدم  به  همتون  دیدم  این  

 

 

 

 بهترین  عیدی  واسه دوستام 

 

     داداشی  ها  و آبجی  من  خوب شودم  فقط  مونده کم   کم 

 

 

   تموم  بشه  آقا دکتر  گفت  امین  تو خیلی قوی  بودی   

 

و  اصل مشکل تموم شد  گفت ۶۰٪ راه  رفتی جلو  میگفت  من پسری   

 

 

 

به  این قوی  ندیدم   

 

نمیدونست  دعا  داداشی هام هستش  

 

    خیلی دوستون  دارم 

 

 

  همین  

 

 

داداشی  نارنجی پوش   شنیدم  معمورا دیگه  دنبالت  نیستن 

 

 

   نارنگی هم تنها  تنها میخوری   ایبی  نداره  اگه  من یک 

 

 

  کاری  نکردم  معمورا بیان دنبالت  

 

الو   معمورا      داداشی  من  لوس  شده  چیکارش  کنم ؟  

 

آدرس  بدم  فکر  کردید  من بهترین  داداشی  دنیارو  بفروشم ؟  عمرن  

 

 

داداشی  خیلی دوست دارم  عیدت  مبارک   

 

 

خدا  خیلی  دوست دارم   به  امام  رضا دارم  میخندم  

 

 

 و مینویسم  بر خلاف روزایی که  گریه میکردم و مینوشتم   

 

فکر  کنم  این  سال بهترین  ساله  عمرمه     

 

داداشی های  لوس  خودم  

 

 

راستی  سیمکارتم  نمیدونم چرا  سوخته  باید برم شرکت  ایرانسل  

 

 

 ببینم چی  شده  همش میزنه  نو سیمکارت  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

      خدا  خیلی دوست دارم که زیر سایه امام رضا  

 

 

 این  دوستای خوب رو به من دادی

 

 

     عیدتون مبارک  

 

 

 

 

 

 

 

 

      همین 

 

 

 

 

 

 

با تشکر دوست شما امین کوچولو

 

 

 

 

نظرات 14 + ارسال نظر
نارنجی پوش شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 09:47 ب.ظ

سلام داداشی
اول اینکه برای دانلود نرم افزار یاهو برو اینجا
http://www.clickkon.com/article-topic-16.html
داداشی من آموزشی افتادم پادگان مالک اشتر شهر اراک
داداشی تو نبودی معمورا منو بردن
هیشکی رو نداشتم که برام دل بسوزونه
نمیدونی با چه حالی رفتم و اون روزها به چه سختی بر من گذشت
داداشی نمیدونی که سخت ترین روزش روز12اسفند بود
نمیدونی تو بعداز ظهرش چقدر دلم گرفته بود و تو اون گوشه خلوت تنهایی چطوری با اشک برات جشن گرفتم
نمیدونی که چقدر احساس تنهایی میکردم و تو اون سرما نمیرفتم تو اسایشگاه تا کسی ازم نپرسه سرخی چشات برای چیه
داداشی
نمیدونی که چقدر رو به طرف مشهد وایسادم و از امام رضا خاستم به قولش عمل کنه
داداشی خیلی خوشحالم که برگشتی
دیگه هیچی نمیخام
اگه همین الان بخام بمیرم میتونم سرمو با خیال راحت بزارم رو زمین و برم
خدایا شکرت
دوست دارم...گریه
همین(مرتضی)

نارنجی پوش یکشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 09:56 ق.ظ

سلام داداشی
پس بالاخره شکلک یاهوت خندید ولی این یاهو من که خواب بود
یاهو من خیلی تنبله مگه نه داداشی؟
راستی میدونی چی شد؟
دیشب که خواب بودم حس کردم صورتم گرم شد
حالا فهمیدم که تو اومدی منو بوس کردی
ای داداشی شیطون راستشو بگو چنتا بوس کردی که من به این راحتی خوابیدم؟
راستی اگه پتو رو نکشیده بودی روم الان سرماخورده بودم و باید یه تریلی شلغم میخوردم تا ظهر
منم که نمیتونستم همشو بخورم پس یکمیشو میفرستادم واسه تو(خنده)
داداشی خیلی خوشحالم که برگشتی
دوست دارمممممممممممممممممم
یه بوس کوچولو رو لپای کوچولوت
من امروز سعی میکنم بیشتر وقتا آنلاین باشم
اگه اومدی تا من خاموشم یه ندا بده ممکنه چراغ خاموشی باشم آخه نمیخام کسی وسط حرفامون بپره
اگه جواب ندادم برام نظرخصوصی بزار و بگو چه ساعتی بیام که تو هم باشی
بوس
بوس
مادوتا گیلاسیم که بهم چسبیدیم

[ بدون نام ] یکشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 10:18 ق.ظ

سلام داداشی

عیدت مبارک


نمیتونم بگم چقد خوشحالم که دوباره برگشتی

فقط میگم که: خدایا صد هزار بار شکررررررررررررررررررررررررررررررررررررررت


انشالله که تو این سال جدید هیچ مشکلی برات پیش نیاد و با تنت سالم باشه و زیر سایه پدر و مادر وآقامون امام زمان(عج) باشی خیلی خوشحالم که اومدی داداشی
خوب دیگه زیادی حرف زدم من رفتم وبه خداوند بزرگ سپردمت که ازت غافل نشه
((خدایا دیگه خودت میدونی خیالم راحت شد))

برای آدم نابینا الماس وشیشه یکیست اگر کسی قدر تورو ندونست فکر نکن تو شیشه ای اون طرفت نابیناست.


بای

سلام

نمیدونم اسم شما چی هست اما از نظر که واسه من گذاشتید خیلی خوشم اومد

و احساس کردم به من اجازه میدید که از نظر شما استفاده کنم برای اینکه قلبمو بزارم به ژیش دوستام که از برادر بیشتر هستن واسم میتونم بگم خیلی دوستون دارم همین من خدارو شکر میکنم که این موضوع باعث شد بفهمم که من امین خیلی دوست تو دنیا دارم دوستایی که منو واسه خودم میخوان من همیشه فکر میکردم وقتی یکی بهم سلام میکنه ا دید بد این کارو میکنه اما این ماجرا به من نشون داد که درسته شاعر میگه

چو ابلیس انسان روی هست ٫٫٫٫٫پس نباید به هردستی داد دست

اما من اینو نقز نمیکنم اما باید بگم من به دوستانی دست دادم که خداروشکر از نوع فرشته روی زمین هستن

یکی از دوستام میگفت سعی کن تو دوستی مثل آهن ربا باش تا فلز سعی کن تو دوستاتو انتخاب کنی تا انتخاب بشی اما من دوستایی رو دارم که منو انتخاب کردن و خیلی دوسشون دارم نمی دونم چی دارم میگم اما میدونم خیلی خوشحالم و دارم از خوشحالی گریه میکنم سعی هم نمیکنم که جلو گریم بگیرم چون
تا حالا انقدر احساسی نشده بودم نمیدونم من آیا قابل اینهمه دوستی رو دارم یا نه اما خوب میدونم که لیاقت بزرگ شدن دارم چون دوستایی کنارم هستن که منو بزرگ میکنن نمیدونم همش میترسیدم از یاده همه برم میترسیدم امین کوچولو خاک بخوره تو نت اما اومدم دیدم و با خودم گفتم خدایا دوست دارم شاید خدا می خواست به من سابط کنه همه آدم بزرگا مثل هم نیستن همشون بد نیستن همشون مثل سنگ محکم نیستن همشون اخمو نیستن شاید خدا می خواست به من نشون بده آدم بزرگا قلبم دارن دلم دارن عشقم دارن معرفت هم دارن دوستی هم میدونن چی هست خدا ممنونم که منو بزرگ کردی من ۱۵ سالم شد که خدا بزرگم کرد من الان موندم که مثل ادم بزرگا بشم یا خودم باشم دیگه از بزرگ شدن نمیترسم چون دیدم میشه هم بزرگ بود هم خوب بود خدا کنه بتونم مثل تمام دوستام و مخصوصا داداشی (( برادرم))نارنجی باشم هم بزرگ هم خوب هم پاک داداشی نمی دونم چی بگم پس بزار بگم به هدی دوست دارم که اگه بدونی یک لحظه هم رو زمین نمیشینی وسرت می خوره به سقف داداشی و داداشی ها نمیدونم چی بگم ولی فقط میگم منو بخشید که عزابتون دادم همین

خدایا ممنونم که به من فرصت دادی که بیام و زیبایی های این دنیارو ببینم


کی گفته این دنیا مجازی تو خالی هست دروغه من مدرک نشون میدم که دنیای مجایی درسته نامرده اما خیلی مرده باید دید کی دنبال چی میاد توش من دنبال دوست صمیمی بودم پیدا کردم شما واسه چی اومدید اره؟

دنیای واقعی به من وفا نداشت اما............


بابت همه چی مرسی خدایا ممنونم امام رضا ممنونم مامان دوست دارم بابا دستت رو میبوسم

نارنجی برادرم خوبم من از معرفتت کم آوردم هومن چی میتونم بگم اره ....................................................

خدایا عشق یعنی زیبایی که به من دادی خدایا ممنونم که منو بزرگ کردیییییییییییییییییییییییییییییییییی


با تشکر دوست شما امین کوچولو

Armin Arman یکشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 11:30 ق.ظ http://www.bia2bl021.blogsky.com

ارمان " ارمین

سلام کوچولو

مبارک باشه

بای بوووووووووووووس

سلام

ممنونم

شما هم مبارک باشه

(( خنده))

:))

غزل یکشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 11:00 ب.ظ http://www.donyaye-elm.blogfa.com

سلام داداشم عزیزم این چه حرفیه !!
من تا برام کامنت گذاشتی فهمیدم که خودتی
داداشم منکه برات کامنت گذاشتم!
خیلی خیلی خیلی خوشحالم خیلی
داداشم بخدا من سال تحویل خونه نبودم به نت هم دسترسی نداشتم شرمندتم شرمنده ببخش آبجی غزل و . وای که چقدر خوشحالم ...
داداشم خوشحالم که قوی بودی به منم یاد میدی چه جوری قوی باشم ؟
داداش امین شکست دادن بیمازیت سخت بود؟
جون آبجی راستشو بگو خیلی برام مهمه.
وای خدا ممنونم ازت...
خوب حالا داداشی میخوام خوشحالت کنم آبجی غزل به یاد اون روزا میخواد دوباره غلط املاییتو بگیره البته با اجازه:
غلط املایی عبارتند از::واقعا-چطور-اذیت-وصل-مامور-عمرا راستی داداشم تو کامنتیم که برام گذاشته بودی غزل و قزل نوشتی اینم یه غلط دیگه .
منم خیلیییییییییییییییییی دوست دارم داداشی جون آبجی غزل هم گریه نکن که برات اصلا خوب نیست...

سلام فقط گریه


آبجی جون خیلی دست دارم به خدا نمی دونم چی بگم فقط میگم ت این چند وقت من همه چی داشتم بجز آبجی آبجی خیلی خدا من دست داره که دوستایی به این خوبی بهم داده آبجی جون به قران فقط من قوی بودم به حد ی که آقا دکتره می گفت قویترین پسری هستی که میبینم ابجی نمیدونست بدبخت خوب من داداشی آبجی غزل هستم اگه نه که قوی نبودم آبجی غزل دوست دارم خیلی

آبجی غزل دیشب تا اومدم با نارنجی صحبت کنم تو چت سیستمم پوکید تا ریس دادم اومدم هر کاری کردم یاهو نیومد بالا داشتم دق میکردم چون به داداشی قول دادم زود بیام بعدشم من فقط گفتم سلام نمیدنم چرا اما تا همین الان که دارم واست اینو مینویسم یک بند فقط گریه میکردم و آیدی یاهوم قسم میادم که بیاد بالا و شکلک یاهوم بخنده چون میدونستم که داداشی نارنجی هنوز بیداره نمیدنم چرا اینارو به آبجی غزل میگم اما خوب آبجی جون اگه یک داداش کوچولو به آبجی بزرگترش ناراحتیشو نگه باید به کی بگه

آبجی جون خیلی دوست دارم به حدی که دوستای توی بیمارستانم فکر میکنن که من واقعا یک آبجی دارم که هم فامیل و هم خون منه و آبجی واقعیم هستش میدونم چی می خوای بگی آره میدونم که دوست داشتن و آبجی بودن به خون و فامیل نیست من اینو تجربه کردم و میدونم چی میگی


اما آبجی غزل هر وقت که از خواب میپریدم خواب شما رو میدیدم نمیدونم اما شمارو میدیدم آبجی یک خانوم پرستار بود به نام خانوم معصومی که خیلی خوب بود و خیلی جون بود مثل شما مهربون بود من ازش اجازه گرفتم به خانوم معصومی بگم آبجی بعد پرو بازی کردم و به خانوم معصومی می گفتم آبجی غزل

آبجی جون هر وقت از خواب میپریدم و گریه میکردم آبجی غزل اولین نفر بود میومد رو سرم هر وقت میخوردم رو زمین آبجی غزل بلندم میکرد چون با مرضی من تعادل حفظ کردن سخت بود و میخوردم زمین

آبجی جون من شبا با آبجی غزل گریه هم میکردم آبجی غزل آبجی غزل بیمارستان به من روزی که می خواستم بیام خونه واسه عیدی بهم گفت به آبجی غزلت بگو خوش بحالت که تونستی به حدی بزرگ باشی که یکی آرزو کنه که بتونه نقش تورو بازی کنه منکه معنی حرفش نمیفهمم اما میدونم وقتی گریه میکرد و نمی خواست کسی گریشو ببینه اینارو بهم گفت


آبجی غزل نمیدونم اما خیلی دوست دارم خیلی میدونی آخه من آبجی ندارم که اگه داشتم به اندازه شما دوستش داشتم آبجی غزل به خدا یکی وقتی اذیتم میکرد تو خیالم شکایت میاوردم به آبجیم و نارنجی که فلانی منو اذیت کرد آبجی راستی خانوم معصومی یا آبجی غزل تقلبی من مثل شما بود منو واسه غلط املاهام مسخره نمیکرد و فقط میگفت این درسته نه این


آبجی غزل انقدر واست حرف دارم که اگه یک عالمه برگه در اختیارم بزارن ولی بازم کمه چون خیلی دلم واست تنگ شده آبجی گلم نمیدونم که چرا اما میدونم من خوش شانسم من آبجی نداشتم اما یک آبجی خداداد بهم که نمیتونم دور بشم ازش

آبجی غزل یک شب خواب دیدم که من و شما با هم داریم میریم تو خیابون ((میدونم .من درسته شمارو ندیدم اما نمیدونم ولی میدونم
دستم تو دست آبجی غزل بودچون باهم داشتیم حرف میزدیم درباره املا بود)) یک بارکی یک آلمه سگ بهمون حمله کردم ما هم در رفتیم رفتیم از یک دیوار بالا شما رفتی بالا که منو بقل کنی اما تا دستم گرفتی سگا منو گاز گرفتن اومدی کمکم شما هم گاز گرفتن نمیدونم چیشد اما از خواب پریدم دیدم آبجی غزل((خانوم معصومی))کنارم بود خیلی سعی کرد آرومم کنه اما یک ساعت داشتم گریه میکردم چشممام بسته بودم و گریه میکردم آبجی غزل چرا اومدی پایین که سگا بخورنت


آبجی غزل دوست دارم راستی کیک تولد من خوش مزه بود ؟
داداشی نارنجی زحمتشو کشیدن خیلی دوسش دارم مثل برادر نمیدونم اما میدونم خیلی به شما و نارنجی((مرتضی)) وا بستته شدم به حدی که همش از خدا می خواستم که یک جوری بشه که سریع یک پیامی یک زنگی یک جور به داداش نارنجی برسونم که من حالم خوبه نمیدونم ولی خیلی دوستون دارم به جون مامانیم



آبجی غزل الان ۵ صبح هست اما از ساعت ۲ شب که یاهوم قطع شده همینجوری هی دارم اینور اون ور میزنم که وصل شه چون داداشی میگه تا ۶ فروردین بیشتر نیست امروز ۲ فروردین هست من خیلی فرست کم دارم که با داداشیم صحبت کنم . نمی خوام

اصلا شانس منه که این جوری میشه از اینور شاتل میگه تا ۶ فروردین نمیتونم به شما خدمات بدم ADSLاز اینور کارت اینترنت که میگیرم به حدی سرعتش پایین هست که آدم بدش میاد بیاد تو اینترنت


آبجی فکر کنم خیلی حرف زدم نه فکر کنم سرتو به درد آوردم ببین خانوم معصومی چی میکشه از دست من منظورم آبجی غزل تقلوبی هست بدبخت دیونه میشه فکر کنم اگه قرار باشه من یک سال اونجا باشم

اه این لعنتی یاهو هم که همش در حاله خواب به سر میبره دیونه شدم

خوب امین کوچولو پور .حرف بسه آبجی غزل خسته شد اگه می خوای دفع بعدی هم بیاد خستش نکن آبجی غزل من همیشه اینجوری با خودم جایی شمارو خالی میکردم

آبجی جون خیلی دوست دارم خیلی

راستی.................... ولشکن بی خیال آبجی

دوست دارم


خدایا وا شد یاهوم واشد گریه

آبجی غزل داداشمرتضی هم تا همین الان بوده رفته واسم آف گذاشته هم شما هم داداش مرتضی رو دوست دارم

دیگه پر حرفی نمیکنم آبجی میدونم خیلی پر حرفی کردم شرمنده

دوست دارم همین

از طرف داداشی آبجی خوشگله و دوست داشتنی خودم دوست دارم قدر یک دنیا

امین کوچولو

استر دوشنبه 2 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 12:21 ق.ظ http://tavalode2bre.blogsky.com

سلام دوست عزیز.نوروز مبارک.سالی پر از برکت و سلامتی واستون خواستارم.به روزام و منتظرت

سلام

ممنونم منم سالی خوش و خورم رو آرزو دارم واسه شما


ممنونم از شما دوست عزیز

اشکان دوشنبه 2 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 03:08 ق.ظ http://bighararboys.orq.ir

سلام جیگرررررررررررررررررررررررررر

بوی باران/بوی سبزه/ بوی خاک؛
شاخه های شسته/ باران خورده/ پاک؛
آسمان آبی و ابر سپید / برگهای سبز بید؛
عطر نرگس/ رقص باد ؛
نغمه ی شوق پرستوهای شاد ؛
خلوت گرم کبوترهای مست؛
نرم نرمک می رسد اینک بهار،
خوش بحال روزگار،
خوش بحال چشمه ها و دشت ها،
خوش بحال دانه ها و سبزه ها،
خوش بحال غنچه های نیمه باز....


با ارزوی 12 ماه شادی
52 هفته خنده
365 روز سلامتی
8760ساعت عشق
525600دقیقه برکت
315300ثانیه دوستی

--<-<-سال نو مبارک->->--

سلام

ممنونم که به من سر میزنید و به من لطف دارید

بسیار ممنونم عزیز

منم تبریک میگم عیدو به شما

همین

فرهام دوشنبه 2 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 07:44 ب.ظ http://takbogh.blogfa.com

سلام دوست عزیز
وب قشنگی داری.
اگه دوست داشتی به من هم سر بزن و برای تبادل لینک خبرم کن.
اگه خواستی لینک کنی با اسم .•:*:•. دهکده معماری.•:*:•. لینک کن.
ممنون

سلام

من خیلی سعی کردم بیام اما چون با دیالاپ هستم نشود

اما میدونم خیلی زیبا هست واسه همین به دوستام میگم برن ممنونم

همین

بازم بیا منتظر هستم

صادق... دوشنبه 2 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 09:58 ب.ظ http://a-eshgheelahi.blogfa.com

سلام...
احوالات...
خوب هستید...

انشاءالله که حالتون خوب شده باشه...

سالی سرشار از موفقیت...شادی وتندرستی برای شما وخانواده محترم آرزو دارم...

یه وب کوچولو زدیم خواهشا اگه تونستید یه سری به ما بزنید.

راستی شما منو میشناسید ....قبلا توی وب شما نظر میدادم...ولی با یه اسم دیگه..

منتظرم...

بایییییییی

[ بدون نام ] سه‌شنبه 3 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 01:03 ق.ظ

داداشی دوباره سلام امیدوارم که حالت خوب باشه

................... .....................
................... .....................
ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم
این یک دم عمر را غنیمت شمریم
. . . . . . . . . . . . . . . . . .
فردا که از این دیر کهن در گذریم
با هفت هزار سالگان سر به سریم
. . . . . . . . . . . . . . . . . .
ای دوست بچسب مکنت دنیا را
از یاد مبر گدایی فردا را
. . . . . . . . . . . . . . . . . .
خواهی که در اقتصاد سر مشق شوی
سرمشق خودت کن امت موسی را
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

خوب وخوش باشی داداشی گلم

بای

ایرونی سه‌شنبه 3 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 03:50 ق.ظ

درود
از طریق وبلاگ به اصطلاح دوست ( http://dost88.blogfa.com ) که به تو لینک داده بود پیشت اومدم. با عقیده تو و افکار تو و مطالب چرت و پرتت کاری ندارم. اما چرا گذاشتی اسم وبلاگت تو لینکهای وبلاگ اون موجود آشغال قرار بگیره.

چیزی که برام یقینیه اینه که اگر اون دختر هستش خیلی جندست اگر هم پسره خیلی وحشیه.
تو خجالت نکشیدی که این موجود جنده و خشن تو را لینک کرده؟
ایران امروز به آدمهای باشعور و فهیم احتیاج داره ثابت کن که تو هم باشعور هستی پس به اون جنده بگو اسم تورو از لینکهاش پاک کنه .

غ سه‌شنبه 3 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 02:42 ب.ظ

هه هه برگشتی ... تو بیمارستان خوش گذشته که ادبیات نوشتنت هم فرق کرده

سرطان مغز بیماری است که در آن سلولهای سرطانی داخل بافت مغزی شروع به رشد و تکثیر می کنند این نوشته به بررسی سرطانهای مغزی که از خود بافت مغز منشاء می گیرند
می پردازد. در اغلب موارد سرطانهایی که در مغز ایجاد می شوند ثانویه به گسترش سرطان از سایر قسمتهای بدن به این ناحیه می باشند. این نوع انتشار را اصطلاحاً متاستاز می نامند.

هرگاه فردی دارای علائم ذیل باشد باید به پزشک مراجعه کند. سردرد دائمی، استفراغ یا اشکال راه رفتن یا صحبت کردن. بعد از تائید علایم بیمار باید حتماً سی تی اسکن یا ام آر آی انجام دهد. در اغلب موارد نیاز است که از طریق جراحی مشخص شود که آیا تومور مغزی وجود دارد یا نه و در صورت وجود نوع آن مشخص شود.

درصورت تائید وجود تومور مغزی با استفاده از روشهای خاصی نوع و مرحله تومور تعیین می شود زیرا این عوامل در تصمیم گیری چگونگی نحوه برخورد و درمان سرطان مؤثر است.

عود تومورهای مغزی

عود تومور به معنای رشد دویاره سرطان بعد از درمان است. عود تومور می تواند در خود مغز یا در سایر نقاط نقاط بدن صورت گیرد. در این موارد درمان به نوع تومور و نحوه درمان ابتدائی آن بستگی دارد.

· روشهای درمانی

به طور کلی سه روش درمانی جهت درمان سرطان های مغزی مورد استفاده قرار می گیرد که شامل جراحی ، پرتو درمانی و شمیی درمانی است.

- جراحی : جراحی شایعترین روش درمانی جهت درمان تومورهای مغزی به حساب می آید. به منظور دستیابی به تومور در ابتدا جراح قطعه ای از استخوان جمجمه را بر می دارد تا به مغز برسد. این عمل را اصطلاحاً کرانیوتومی می نامند.

بعد از آنکه پزشک بافت سرطانی را برداشت، قطعه، برداشته شده را در محل خود قرار میدهد یا اینکه به جای آن از یک قطعه فلز استفاده می کند. جراح سعی می کند تا حد ممکن تمامی بافت سرطانی را بردارد اما دقیقاً معلوم نیست که کل بافت سرطانی برداشته شده است یا نه زیرا سرطان به بعضی قسمتهای بافت مغزی به گونه ای دست اندازی می کند که برداشتن آن نواحی باید همراه با برداشتن بخشی از بافت مغزی سالم باشد.

- پرتو درمانی : در این روش از اشعه های پر انرژی به منظور ایجاد صدمه به سلولهای سرطانی و توقف رشد و تکثیر آنها استفاده می شود. این روش درمانی موضعی بوده و تنها ناحیه ای که تحت اشعه قرار گرفته است تحت درمان قرار می گیرد . پرتوها می توانند از یک منبع خارجی ( ماشین های تولید کننده پرتو ) یا از یک منبع داخلی ( بصورت استفاده از ابزارهای کاشتنی در بدن در نزدیک تومور) ساطع شوند.

شیمی درمانی : در این روش از داروهای خاصی جهت کشتن سلولهای سرطانی استفاده می شود اکثر داروهای ضد سرطانی بصورت تزریق داخل وریدی یا داخل عضلانی مورد استفاده قرار می گیرند اما بعضی نیز خوراکی هستند این روش درمانی نوعی روش سیستمیک است بدین معنا که دارو از طریق جریان خون در تمامی بدن پخش می شود و در هر جایی از بدن که سلولهای سرطانی باشند، سبب نابودی آنها می شود. استفاده از این روش بصورت دوره ای بوده و بعد از طی دوره درمان یک دوره استراحت داده می شود و بعد از آن از نو یک دوره درمانی دیگر آغاز می شود.

· عوارض جانبی روشهای درمانی

روشهای درمانی مختلف به کار رفته در درمان سرطانها همراه با عوارض جانبی خاص خود هستند، زیرا در انواع این روشها علاوه بر بافت سرطانی در بعضی نواحی، بافت سالم نیز دچار آسیب می شود. نوع و وسعت عوارض جانبی براساس روش درمانی ، مدت زمان استفاده و مقدار آن متفاوت است.

- جراحی : عوارض جانبی جراحی به محل تومور و نوع آن بستگی دارد. اگر چه در طی چند روز اول بعد از عمل جراحی بیماران احساس ناخوشایندی دارند اما درد بوسیله دارو قابل کنترل می باشد. دوره بهبودی بعد از جراحی از فردی به فرد دیگر متفاوت است ممکن است بعد از جراحی مغز یکسری اختلالات عصبی طولانی مدت ایجاد شود.

- شیمی درمانی: این روش معمولاً سلولهای سرطانی با سرعت تکثیر بالا را هدف قرار می دهد ولی با اینحال علاوه بر سلولهای سرطانی سایر بافتهای سالم بدن که دارای سرعت تکثیر بالای هستند نظیر سلولهای خونی، سلولهای پوشش دستگاه گوارش، و سلولهای فولیکول مو نیز تحت تأثیر این داروها قررا می گیرند و عوارضی نظیر عفونتهای، خستگی، ریزش موی موقتی و زخمهای دهانی ممکن است ایجاد شوند. اگر چه باید گفت که تمامی بیماران به تمامی این عوارض مبتلا نمی شوند و این عوارض در طی مدت استراحت و بعد از قطع درمان از بین
می روند. داروها و روشهای درمانی خاصی وجود دارد که این علایم را کنترل یا کاهش می دهند.

از جمله مهمترین عارضه جانبی بسیاری از داروهای شیمی درمانی کاهش سلولهای خونی می باشد. از آنجایی که این داروها به شدت بر روی مغز استخوان که محل ساختن سلولهای خونی است، اثر می گذارند ، منجر به بروز عوارضی نظیر : کم خونی ممکن است ( بیمار ممکن است انرژی کمتری جهت انجام کارها داشته باشد و در صورت شدت کم خونی ممکن است احتیاج به تزریق خون شود) کاهش پلاکت ( بیمار ممکن است به سادگی دچار خونریزی شده و در صورت شدت آن نیاز به تزریق پلاکت داشته باشد) و کاهش آنتی بادیها ( بیمار ممکن است به عفونتها حساس تر باشد)شود.

- پرتو درمانی : شایعترین عوارض جانبی این روش خستگی، واکنشهای پوستی در محل برخورد پرتو ( بصورت بثورات پوستی و قرمزی ) کاهش اشتهای گلبولهای سفید خونی نیز می شوند که این گلبولها به بدن جهت مقابله با عفونتها کمک می کنند. اکثر این عوارض قابل کنترل و درمان بوده و بسیاری از موارد موقتی می باشند.

در طی درمان سرطان ، بیمار احساس کاهش اشتها کرده و غذا خوردن مشکل می شود بعلاوه سایر عوارض جانبی نظیر تهوع، استفراغ و زخمهای دهانی نیز مزید برعلت می شوند. در بعضی افراد نیز مزه غذاها تغییر می کنند.

تغذیه صحیح و مناسب به معنای کسب کالری و پروتئین کافی جهت جلوگیری از کاهش وزن و حفظ توان بدن می باشد. بیمارانی که در طی درمان، خوب غذا می خورند احساس بهتر و انرژی بیشتری داشته، بعلاوه توان مضاعفی جهت تحمل عوارض جانبی روشهای درمانی خواهند داشت.


خواندن این مطالب را نیز توصیه میکنیم :
وزارت بهداشت ویتنام، مرگ چهل و هشتمین بیمار این کشور بر اثر ابتلا به آنفلوانزای مرغی را تایید کرد.

کودکانی که از شیر مادر تغذیه می کنند عملکرد ریه بهتری دارند

آشنایی با بادام و خواص درمانی آن

ممکن است اسیدهای چرب در پیشگیری یا تشدید تکثیر تومورهای سرطانی پستان نقش داشته باشند

دانشمندان دانشگاه جانز هاپکینز در بالتیمور پروتیینی را یافته‌اند که در بروز بیماری ام اس و میلیت عرضی نقش کلیدی دارد. ** دستاورد جدید محققان در کشف سازوکار بیماری ام اس ‪۸۴/۰۷/۸‬

بیش از ‪ ۹۰‬درصد مبتلایان به سرطان دهان سابقه مصرف دخانیات و الکل دارند

بیماری لثه یک عامل مستقل افزایش دهنده خطرابتلا به دیابت نوع دو می باشد.

بی‌بی‌سی :استفاده از آنتی بیوتیک به درمان آسم کمک می‌کند

بیماری لِگ ـ کالو ـ پرتس " legg calve perthes disease "

مصرف جایگزین‌های خونی پایه هموگلوبین خطر مرگ را ‪ ۳۰‬درصد و احتمال بروز حمله قلبی را تقریبا سه برابر افزایش می‌دهد.

اولین نقشه کامل فیبرهای عصبی قشر مخ مغز انسانبا وضوح بالا تهیه شد.

توصیه هایی به خانواده ها جهت جلوگیری از مسمومیت در هنگام خانه تکانی قبل ازعید

حاملگی اکتوپیک ، حاملگی نابجا ،حاملگی خارج رحمی ، Ectopic Pregnancy ( مرجع کامل اطلاعات)

درمان مناسب می‌تواند خطر انتقال ویروس اچ.ای.وی از مادر به جنین را تقریبا ریشه کن کند.

پیشگیری از شیوع بیماری در بیمارستانها به سادگی

یه دوست چهارشنبه 4 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 12:16 ق.ظ

سلام داداشی
نمیدونی وقتی نبودی چقدر بهم سخت گذشت
حالا هم که اومدی فقط یه سلام
دلم گرفت
همیشه یادت بودم
برات ایمیل میزاشتم
دیگه حالم از محیط اینترنت و یاهو به هم میخورد چون تو دیگه نبودی
شاید به زور هفته ای یه بار میومدم
همیشه تو حرم دعات میکردم
داشتیم؟؟؟
اینجوریه داداشی؟؟؟؟
دلم شکست
راستی شماره موبایلمم عوض شده

مزاحم کوچولو پنج‌شنبه 5 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 04:16 ق.ظ http://mozahemkocholo.blogfa.com

سلام،

داداش امین ..... خوش اومدی

خیلی خوشحالم که با روحیه ای بسیار خوب و دوست داشتنی به استقبال سال جدید و عید اومدی
عزیز ... امیدوارم که خدا جون هر چی زودتر مریضی تو و تموم کسایی رو که مریض هستند رو شفا بده
من هم سال نو رو به شما و خانواده محترم و تمامی دوستان و اطرافیان شما تبریک می گم
امیدوارم که سال خوبی برای همه باشه

امین جون می خواستم که این نظر خصوصی بشه .... اما حالا که فکرشو کردم می بینم که لازم نیست که خصوصی بشه

نمی خوام که گذشته رو یاد آوری کنم
اما سعی کن که از حاشیه همیشه دور باشی
منظورم همون جریان کل کل شما و آقا مهران بود
داداش سعی کن که مثل خیلی ها که سرشون تو کلاه خودشونه کار کنی و تو حاشیه
نری

امیدوارم که از حرفم ناراحت نشده باشی
من خوبی تو رو می خوام
نمی خوام که این روحیه شادی که من الان از شما می بینم تبدیل به اخم و غصه بشه

من ... من .. دوستت دارم و دلم می خواد که تو هم مواضب خودت باشی
آخه خیلی ها تو این دنیای اینترنت به هم وابسته می شن و مسیر زندگیشون به کلی فرق می کنه

اینو از من به یادگار داشته باش داداش """( شاید تو هم بهانه ای برای زیستن کسی باشی ، پس خودت را دست کم نگیر و دیگری را نا امید مساز ) """"


امیدوارم که منظورم رو فهمیده باشی

بهم سر بزن
خیلی باهات حرف دارم

موفق باشی

بای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد