دل نوشته های یک پسر

هرچیز که بوده گذشته و آینده نیز نیامده....گاهی سفری به گذشته میکنم و گهگاه سری به آینده میزنم اما در حال زندگی میکنم.....

دل نوشته های یک پسر

هرچیز که بوده گذشته و آینده نیز نیامده....گاهی سفری به گذشته میکنم و گهگاه سری به آینده میزنم اما در حال زندگی میکنم.....

جا همه دوستان خالی میکنم

سلام 

 

 

 

اینجا خیلی  خوش میگذره  

 

 

جا همه دوستان خالی  میکنم 

 

 

و امید وارم  مثل من تونسته باشید بهر کافی  از این شبهای قدر  برده باشید 

 

 

 

به زودی  آپ میکنم 

 

 

 

همین 

 

 

 

یا حق 

چی خبره این روزا تو شهر دل

سلام

یک سوال دارم 

تا حالا شده

نخواید به کسی چیزی بگید یا  بدید  که میدونید عذاب میکشه

اما خودتو با ندادن اون  بیشتر عذاب میکشید

این  حال  روز  این روز های منه

از  داخل  داغونی اما مجبور هستی بخندی

چون  عاشق  دوستات و اطرافیات هستی

ای کاش  ای کاش   یک گوش بود که بتونه حرف دل ادمارو بشنوه

زبان میگه  خوبم

اما دل نمیتونه بگه داغونم اخه دل  هم خجالتی هست هم مظلوم

این حرفارو  نشنیده بگیرید

اخه دل نوشته های  یک دل کوچیک شاید هم  بزرگ هست که  

 

هم دوست داره باشه هم نباشه

دریا زیباست  

 

مخصوصا

وقتی

با

آسمان   

ترکیب  بشه

شاید  دریا

ارام تر بشه 

شاید بتونه امواج بی هدفشو کنترل کنه

به امید  یک دریا اسمان 

 

 

همین

یاحق

جای تمام دوستان خالی

سلام

سلام میکنم خدمت تمامی دوستان عزیز خودم

امیدوارم  تو این ما از تمام نعمت های  این ماه به نهو احسن استفاده کرده باشید

و

نماز و روزه و عبادت تمامی  دوستانم قبول حق باشه

الهی آمین

جای تمام دوستان خالی

نمیدونید چقدر حال میده  روستا  شاید هم واسه من تازگی داره

تمام تک تک  روز هارو دارم  ثبت  میکنم

اینجا  شاید امکانات کم باشه اما یک چیز هایی داره  که تو شهر  عمرا پیدا بشه

مثلا این جا یک بی بی  جون  داریم  که نون درست میکنه

که عمرا  بتونید بی بی جون و تنورش رو تو شهر پیدا کنید

این جا یک عبد الرحمان داریم   که عمرا بتونه کسی مثلشو  تو شهر پیدا کنه

میگن  تنهایی  تونسته  دو سه تا گرگ رو بکشه و با خودش بیاره تو روستا  

انقدر بزرگ و قوی هست که نگو نپرس

فکر کنم قوی ترین مردان جهان هم بره مقام بیاره

راستی  اینجا  بابا بزرگم   روز اول که رفته  بودیم  یک هدیه بهم داد

یک بره هست سیاه  سیاه  یک خال سفید هم نداره  انقدره خوشگله و نازه که نگو

اینجا

خبری از استخر  از این حرفا نیست به قول 

علی  

پسر  عموم هست

میگه از این بچه بازیا رو  انجا نداریم  استخر و حوله و از این حرفا خواستی شنا کنی میری  سر زمین جا 

چاه موتور

یکی دوبار  رفتم خیلی حال میده 

اولش فکر میکنی بری داخل از سرما میمیری  اما همین که میری تو  انقدر حال میده خیلی حال میده جا همه خالی

اینجا بر خلاف شهر  هر روزت با روز دیگت فرق میکنه

اما یک چیزی  هست که اینجا نداره

خودمونیم ها از قدیم گفتن تا وقتی یک چیزی رو داری قدر نمیدونی

که میخوام در باره این موضوع تو آپ بعدی بنویسم

پس این آپ رو همین جا تموم میکنم با اجازه تمام دوستان

راستی

الانه فعلا مشهد هستم اخه واسه  بابام  کار پیش اومده اومد مشهد

منم پریدم  اومدم  مشهد  J

فعلا با اجازه  دوستان

همین

یاحق

ادامه مطلب ...