دل نوشته های یک پسر
هرچیز که بوده گذشته و آینده نیز نیامده....گاهی سفری به گذشته میکنم و گهگاه سری به آینده میزنم اما در حال زندگی میکنم.....دل نوشته های یک پسر
هرچیز که بوده گذشته و آینده نیز نیامده....گاهی سفری به گذشته میکنم و گهگاه سری به آینده میزنم اما در حال زندگی میکنم.....درباره من
پیوندها
دسته‌ها
برگه‌ها
جدیدترین یادداشت‌ها
همه- حماقت
- نمیدونم سلام هست یا خداحافظی
- چه حالی میده به همه چیز بخندی
- زیباست و دیدینی
- بعضی وقتا خندم میگیره از بعضی رابطه ها .... گریه
- زندگی × مرگ!!!!!!!!!!!
- دوست شدن مثل ساختن یک آدم برفی هست
- هزاران حرف الکی که حتی ارزش خوندن نداره
- تقدیم به کسی که ندیدنش مثل فراموش کردنش غیر ممکن هست!
- تو کدوم رو انتخاب کردی؟!!!
- وقتی دل بین دوراهی میمونه کاریش نمیشه کرد
- بیاید اول به اطراف قشنگ نیگاه کنیم بعد تصمیم کبرا بگیریم
- کسی بجوز از جنس خودمون معنی خنده های منو سپهر رو نمیفهمه !!!!!!!
- شب یلدا به همه تبریک راستی جوجه هاتونو شمردید؟
- آسمان گفت که امشب، شب توست
نویسندگان
بایگانی
- دی 1391 1
- مهر 1391 1
- خرداد 1391 1
- اردیبهشت 1391 1
- فروردین 1391 3
- دی 1390 6
- آذر 1390 9
- آبان 1390 4
- مهر 1390 5
- شهریور 1390 9
- مرداد 1390 9
- تیر 1390 5
- خرداد 1390 5
- اردیبهشت 1390 3
- فروردین 1390 2
- اسفند 1389 6
- بهمن 1389 3
- شهریور 1389 1
- مرداد 1389 2
- تیر 1389 1
- خرداد 1389 6
- اردیبهشت 1389 3
- فروردین 1389 4
- اسفند 1388 1
- بهمن 1388 3
- دی 1388 11
- آذر 1388 1
به امید انکه توشه ای باشد برای دوست عزیزم
با عرض سلام خدمت تمام دوستان و عزیزان
به اطلاع تمامی دوستان میرسانیم که این وب با روی کرد مذهبی تقییر کاربری میدهد
به امید انکه توشه ای باشد برای دوست عزیز و مهربانم
>> امین <<
صلواتی میفرستیم بر محمد و آل محمد و نثار میکنیم بر روح تمام کسانی که دستی به جهان ندارند اما چشم انها به لبان ما هست
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
داستان ها روشنی بخش راه ما میشوند . اگر با زندگی ما ترکیب شوند
روزی شاگرد، یک راهب پیر هندو از او خواست که برای او درسی بدهد که تا اخر عمر به یاد ان باشد
راهب از شاگرد خواست یک کیسه نمک با خود بیاورد به پیشش.
بعد یک مشت از ان را داخل یک لیوان نیمه پر آب ریخت و بعد به شاگرد گفت بنوش
شاگرد به زحمت توانست یک جرعه از آن را بخورد و استاد بپرسید مزه آن چجوری هست؟
شاگرد:بسیار شور و تلخ بود اصلا نمیشود خوردش
استاد :یک مشت نمک بردار و به دنبال من آی پیر هندو انقدر رفت تا رسید به یک رود خانه و به شاگرد گفت نمک ها را داخل رود بریز و شاگرد همان کرد که استاد گفت
استاد : یک لیوان اب از رود برداشت و به شاگرد داد و گفت بنوش و شاگرد نوش کرد تمام و کمال
استاد: مزه آن چگونه بود؟
شاگرد:بسیار عالی و گوارا بود
استاد: میدانی منظور از این کار چه بود؟
پیر هندو گفت رنجها و سختیهائی که انسان در طول زندگی با انها روبرو میشویم همچون یک مشت نمک می ماند اما این روح و قدرت پذیرش و ایمان ما انسانها هست که هر چه بزرگتر و وسیعتر باشد
میتواند بار ان همه رنج و اندوه را به راحتی تحمل کند، بنا براین سعی کن به دریا باشی تا یک لیوان آب .
منبع: http://www.takbarg.ir/ARTICLE10918.html
ثلاثة تورث المحبة: الدین و التواضع و البذل.
سه چیز دوستی را به دنبال دارد: دین، فروتنی، بذل و بخشش
یا حق