سلام
نمیخواستم بنویسم
اما نمیدونم چرا
وقتی گریه مامانم رو وقتی داشت
تشهی جنازه یک قهرمان رو میدید
مجبورم کرد اینو بنویسم
***پهلوانان نمیمیرن ***
چون تمام مادران ایران مادرشان
و تمامی پدران ایران پدرشان
هستند
اشک احساسیست که از دوست داشتن
از درد می اید
که هر طرف دیده میشد
این احساس خود نمایی میکرد در زیر تابوت یک
مرد
*** داداشی***
دعای تمام پدران و مادران ایران
وتمام برادران و خواهرانت
روشن کننده راه توست
راحت بخواب
ای
*** پهلوان ***
همین
یاحق
هرچیز که بوده گذشته
و
آینده نیز نیامده....گاهی سفری
به گذشته میکنم
و گهگاه سری به آینده میزنم
اما در حال زندگی
میکنم.....
امید وارم کسی یاد من نکنه
روز های خوب بد زیاد داشتم
ممنونم از هم راهی همه دوستان
میخوام بزرگ بشم
یاحق
سلام
عصر شعرهای کوتاه است
کوتاه قد عمر عشق هایمان
جغرافیا چه حس بدی دارد
وقتی نقطه هایش
این همه فاصله دارست...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کاش ما هم نزدیک خانه شما
که نه
نزدیک شهرتان
شهر که نه
خانه ای داشتیم.
میدانم تقصیر تو نیست
دنیا
آن قدر شلوغ است
که گاهی یادت می رود
مرا
از سر راه برداری.
شاید مشکل از هیچکس نیست انقدر دنیا شلوغه که
فرستی نداریم
خود پیدا کنیم چی برسه به
دیگری
حتی دوست حتی رفیق
حتی داداشی
حتی برادر
همین
یاحق