دل نوشته های یک پسر

هرچیز که بوده گذشته و آینده نیز نیامده....گاهی سفری به گذشته میکنم و گهگاه سری به آینده میزنم اما در حال زندگی میکنم.....

دل نوشته های یک پسر

هرچیز که بوده گذشته و آینده نیز نیامده....گاهی سفری به گذشته میکنم و گهگاه سری به آینده میزنم اما در حال زندگی میکنم.....

هم دیگر رو با نقطه ضعف هم تست نزنیم انو از داداش کوچیکه ذاشت

شه صداهای بلند را می شنویم...

پر رنگ ها را می بینیم...

آسان ها را می خواهیم...

غافل از این که خوب ها سخت می آیند...

بی رنگ می مانند و بی صدا می روند....

سلام

سلام میکنم به تمامی دوستان  که منو تنها نمیزارند حتی داخل تنهاییم

امروز با اینکه تازه از راه رسیدم

و خسته هستم که امید دارم خستگی را تاسیر بر مطلبم نزاره

می خوام از دوستی بنویسم

دوست

واژه بسیار زیبا و خوبی هست

ما میتونیم یک درخت رو دوست داشته باشیم

یک سنگ رو دوست داشته باشیم

خدا رو دوست داشته باشیم

انسان میتونه انسان دیگرو دوست داشته باشه

دوستی به تنهایی  زیباست

اما بعضی وقتها بازیچه فرار میگیرد

که ما به این روی سیب کاری نداریم

من دوست دارم زیبایی رو در دوستی ببینم

امروز به محض اومدم مشهد رفتم حرم چای همه خالی چون نماز جمعه بود درهای حرم بسته بودن و نشد برم جا همیشگی

اومدم خونه و یک دوش گرفتیم خانوادگی

و همه خوابیدن ولی من پریدم پشت  نت

خیلی دلم گرفته بود از اینکه چرا دوستام منو فراموش کردن به محض وارد شدن به وبلاگم با نظر یک دوست بر خورد کردم

که روحیی بهم داد که باورم نمیشد

و شروع کردم به آپ نوشتن

یکی از دوستان قدیمی که هنوز هم من نفهمیدم بر سر چی دوستیمون به هم ریخت

پیامی دریافت کردم

یعنی قبلش من سلام فرستاده بودم

و اونم اومده بود تو نت واسم جواب داد

همین سلام رو فرست دونستم برای اینکه بفهمم چرا با هام قهر کرده

و مثل قبل نیست واسم

من همیشه دوست دارم دوستام منو دوست داشته باشن و با من باشن

(یک روز یک دوست بهم گفت همش نگو دوستت دارم

دوست داشتن مثل پرتغال میمونه

یک دونش واسه کل روز کافی هست)

نمیدونم چرا خودم یادم شد

یادم شد وقتی کسی رو دوست داری باید بهش بگی

بگی اهای اقا پسره که از من ناراحتی

اولین داداشی من تو دنیای نت

اولین کسی که منو شناختی

اولین کسی که امین رو با اسم خودش صدا کردی

اقدر با هات صمیمی بودم

که فکر کردم از تمام کلماتم میفهمی که واسم اهمیت داری

من اخلاقم اینجوری

اخلاق بچه گانه ای دارم

دوست دارم

کسی که باهام دوست میشه

اگر بد کردم ببخشم

و به من با زبون بگه دوستم داره

اینجوری احساس امنیت بیشتری میکنم

اما خودم فراموش میکنم که شاید یکی مثل خودم باشه

تقریبا 6 ماه پیش با یکی از دوستام بهم خورد دوستیم

که امروز فهمیدم مقصر اصلی من بودم

شاید شرایط اینجور بود ها

اما وقتی فکر میکنم

باید از اون دوستم معظرت بخوام

هومن

امید دارم منو بخشیده باشی

همین

امید وارم خسته نشده باشید

از همه دوستان

ممنونم که منو تنها نمیزارن

داداش  نارنجی  ابجی شیلا   داداش مرتضی

داداش هومن

داداش جواد   غزیب اشنا

دانیال

و خیلی از دوستان دیگم

همین

یاحق

نظرات 2 + ارسال نظر
جواد شنبه 14 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:49 ب.ظ http://etrebaron

!

سلام

!......؟

چرا تعجب

خستم همین


یاحق

هومن دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:24 ب.ظ

سلام
داداشی نمیدونم نظرهایی که واست نوشتم میرسن یانه؟
خوب شاید هم دوست نداری تاییدشون کنی
هر جور صلاح میدونی
فقط میخواستم بدونم میرسن و میخونیشون
همین
بای

سلام


داداشی

ممنونم که به فکر منی داداشی میخونم

من عادت دارم بعضی نظرات رو واسه خودم نگه میدارم اخه میخوام هر دفع که میام داخل قسمت نظرات بتونم ببینم و بخونم و یاد اوری باشه واسم

داداشی بعضی از نظرات رو اینکار میکنم

اخه وقتی تایید میشه نظرات از لیست نظرات پاک میشه و نمیشه بخونی دوباره باید بری داخل همون پست و قسمت نظرات رو باز کنی و بخونی

داداشی شاید باورت نشه اما من نظر شما رو در تاریخ ۱۲/۱۲/۱۳۸۸رو دارم
و نظر داداش نارنجی رو از ۱۰/۱۱/۸۸ هردفع که میام داخل نظرات اول نظر شما و داداش نارنجی جلوم باز میشه و میخونمش
میخواید قسمتی از نظرتونو واستون بزارم اره؟



دیگه باید ببخشید

اما ممنونم داداشی ممنونم که واسم نظر میزاری

همین

یاحق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد