دل نوشته های یک پسر

هرچیز که بوده گذشته و آینده نیز نیامده....گاهی سفری به گذشته میکنم و گهگاه سری به آینده میزنم اما در حال زندگی میکنم.....

دل نوشته های یک پسر

هرچیز که بوده گذشته و آینده نیز نیامده....گاهی سفری به گذشته میکنم و گهگاه سری به آینده میزنم اما در حال زندگی میکنم.....

وقتی شعر جای سکوت رو پر میکنه

تو زود رفتی یا من دیر رسیدم!
مبادا کوه ها زودتر از ما به هم برسند !
مداد رنگی هایم را بر می دارم

نبودنهایت را سیاه می کنم ....
بودنهایت را سفید


......نقاشی ام سیاه و سفید نمی شود....سیاهی بیداد می کند


راستی!!

فاصله ها را چه رنگی کنم

×××××××××××××××××××××

ساکت که می مانی

میگذراند به حساب جواب نداشتنت . . . !!!

عمرا بفهمند داری جان می کنی که حرمتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــها را نگه داری ....

×××××××××××××××××××××

 

نقــّـــــــــاشِ خــــوبی نــــبودم
 
اما
ایـــــــــــــن روزها
 
به لطـــــــــــفِ تــــــــــو

 
انـــتظــــــار را دیـــــــــــدنی میکـــــِـــــــشـَـم...

×××××××××××××××××××××

مترسک گفت: ای گندم تو گواه باش که مرا برای ترساندن آفریدند اما من عاشق پرنده ای بودم که از ترس من از گرسنگی مرد..

×××××××××××××××××××××

همین

یاحق

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد