اهل کوچه همه رفتند ولی ماماندیم حقمان است اگربیکس وتنهاماندیم
هیچ تقصیرکسی نیست اگررنجوریم
روشنی هست
خداهست
ولی ماکوریم
سلام
خسته ام از آرزوها ، آرزوهای شعاری
شوق پرواز مجازی ، بالهای استعاری
لحظه های کاغذی را، روز و شب تکرار کردن
خاطرات بایگانی،زندگی های اداری
آفتاب زرد و غمگین ، پله های رو به پایین
سقفهای سرد و سنگین ، آسمانهای اجاری
با نگاهی سر شکسته،چشمهایی پینه بسته
خسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری
صندلی های خمیده،میزهای صف کشیده
خنده های لب پریده ، گریه های اختیاری
عصر جدول های خالی، پارک های این حوالی
پرسه های بی خیالی، نیمکت های خماری
رو نوشت روزها را،روی هم سنجاق کردم:
شنبه های بی پناهی ، جمعه های بی قراری
عاقبت پرونده ام را،با غبار آرزوها
خاک خواهد بست روزی ، باد خواهد برد باری
روی میز خالی من، صفحه ی باز حوادث
در ستون تسلیتها ، نامی از ما یادگاری
×××××
خدایا به من توان بده در مقابل مشکلات صبر وتحمل داشته باشم
مولا ی یا مولا
من ضعیفم تو قوی کی رحم میکنه به ضعیف بجوز قوی
همه چی اروم ارومه
با امروز دو روزه دارم میرم مدرسه شکر خدا
خیلی دوست پیدا کردم و خیلی هم خندیدیم
از سوسولش گرفته تا دلقکش تا دعوا گرش
با همه دوست شدم آخه باید از هر نوع یک دوست داشته باشی
اما یک چیزی همیشه همراه منه نمیدونم چی هست
حتی تو روز هایی که هوا آفتابی هست هم منو فراموش نمیکنه
یک جور غم یکجورایی دلتنگی
این آهنگی که روی وبلاگم هست شاید از نظر خیلیا
یک آهنگ معمولی باشه
اما من هر دفع گوش میکنم از دوسه بار که میگذره
نا خواسته اشک تو چشم میاد
یاد دوستام میفتم که به فکر خودشون بودن
یا دوستایی که من به فکر خودم بودم
شاید هم یاد تنها دوستم میفتم ( مریم )
که فقط گفت بهم امین دیگه بزرگ شدیم دیگه بسه
منم گفتم چشم از نظر من اصلا مشکلی نداره
اما کو بزرگی ؟
شاید یاد سعید میفتم
دوستی که سر یک جریان و خود خواهی من
رفت
و یک نامه گذاشت واسم
که امین من پشت سر تو حرف نزدم
دوست دارم
بابام ماموریت خورده داریم میریم سرخس
شاید اگه یک روز زودتر نامه بهم میرسید میرفتم خداحافظی حداقل
شاید هم خدا خواست روبه رو نشیم
شاید دل کندن سخت میشد
شاید دلیل گریم وقت گوش کردن اهنگ وبلاگم این باشه
وقتی یکی رو دوست داری و اونم تورو
اما فکر کنه تو هم مثل بقیه هستی
تو اونو واسه خیلی چیزا میخوای
شاید باعث گریم این باشه
به هر کی دل بستم
یک جورایی رفت ناخواسته
شاید دلیل گریم این باشه
که صدبار قسم خوردم که کسی نیاد تو زندگیم
اما باز قسم شکستم
یک چیزی . نه بهتر بگم یک سوال
شما که میخواید یک روزی برید چرا خدایی چرا
جواب یک سلام بی ریا
میدید
مشکلی ندارم
ولی وقتی گفتی سلام
تا آخرش باید باشی
من نمیدونستم . نداریم
این قانونه یا همراه نشو
یا شدی باید با سر هم راهی کنی
اگر نه همه با پا همراه میشن خواه نخواه
شاید زیاده روی کردم شاید حرفم رو خیلی سنگینتر
از اونی گفتم که خودم انتظارشو داشتم
شاید هم خیلی ساده گفتم فقط کافی هست بفهمید منظورم رو
تا این لحظه 6 نفر با سر منو هم راهی کردن
داداش هومن ( هیچ مهم نیست کی چی میگه مهم اینه
هرکی هرچی میگه دروغه اخه دارم میبینم)
داداش نارنجی پوش( داداشی که دنیا رو بخواد در حد توانم بهش میدم
هر چی سایه ایشون هم یکمی سنگین شده)
داداش آرمان(خیلی دوست دارم به دنیای واقعی امین خوش اومدی
میدونی ره چند ساله داداش هومنو
داداش نارنجی رو شما چند ماه رفتی داداشی خیلیا ارزو داشتن
فقط شماره منو داشته باشن شما که الانه خیلی بیشتر داری )
دیدن نمیتونن داشته باشن( شروع کردن به تهمت و فهاشی )
آخه من همه رو با خودم مقایسه میکنم
و خیلی ساده میفهمم کی به کی هست
کی رو راسته کی دورو
درسته سنم کمه اما تجربم بالا هست
آبجی شیلا( خدا میدونه چقدر دوسش دارم لطفا دعا کنید
واسه آبجیم که بیاد مشهد جای امام رضا
فکر کنم تنها کسی باشه ابجی شیلا که بیاد مشهد میرم
جاش و محکم بوسش میکنم بقیه درخواست نکنن )
داداش ایمان( پسر خالمه دانشجو هست از بچگیم باهام هست
شاید کسی باور نکنه اما مثل برادرم هست)
و
آقا پیام
یا همون توشله خودمون
(نمیشه فهمید من عاشق اونم یا اون عاشق من کسی فهمید به منم بگه )
یک درخواست
یک بار برگردید بالا و آهنگ وبلاگ گوش کنید فکر کنم خالی از لطف نباشه
اینم تقدیم به داداشی لوس خودم آرمان
دوستی آیینه مردانگیست
دوستی یک درسی از دیوانگیست
دوستی دست مروت دادن است
دوستی مرز شناخت آدم است
دوستی یعنی که گیریم دست هم
دوستی این نیست که باشیم پیش هم
دوستی یعنی فراسوی مرام
دوستی یعنی به یادت هر کجام
راستی خیلی کادوی و هدیه قشنگی بود داداشی خیلی
فکر کنم 100 بار بیشتر گوش کردم
همیشه فکر میکردم از من لوستر تو این دنیا نیست
حالا میبینم یکی مثل خودم پیدا کردم
از همه دوستانی که تو آپ های قبلی نظر گذاشتن ممنونم
اما به دلیل اینکه نرم داخل حاشیه
واسه همین نمیتونم تایید کنم اخه مجبورم یا همه یا هیچی رو تایید کنم
از
غریب آشنا . آرمان جانم . الکسیس .داداش هومن خودم.
داداش نارنجی خودم . آبجی کوچولو ( شیلا)
امیر علی ( صدرا سینا) . سعید .فرشاد.رضا . رها و.....
ممنونم که منو در ادامه کارم همراهی میکنن
و
بعضی از دوستان از قبیل
تخریب چی . به تو چه . بی طرف .
ساسان . بچه... . قاضی. ایلیا
هم ممنونم که حداقل وقت میزارن و توهین و فهاشی میکنن
که انشاالله درست میشه مرور زمان
انقدره زندگی بهم یاد داده صبر کردن رو که نگو
دو حالت داره یا خسته میشه طرفم
یا مهربون
خدا بزرگه
امید وارم هرکی میاد داخل دفتر خاطراتم
پای این دفتر یک امضا به رسم مهربونی ویادگاری ثبت کنه
همین
یاحق
سلام
اولین روز دبستان باز گرد کودکی ها شاد و خندان باز گرد
باز گرد ای خاطرات کودکی بر سوار اسبهای چوبک
خاطرات کودکی زیبا ترند یادگاران کهن مانا ترند
درسهای سال اول ساده بود آّب را بابا به سارا داده بود
درس پند آموز روباه و خروس روبه مکار و دزد و چاپلوس
روز مهمانی کوکب خانم است سفره پرازبوی نان گندم است
کاکلی گنجشککی با هوش بود فیل نادانی برایش موش بود
با وجود سوز و سرمایی شدید ریزعلی پیراهن از تن میدرید
تا درون نیمکت جا میشدیم ما پر از تصمیم کبری میشدیم
پاکن هایی ز پاکی داشتیم یک تراش سرخ لاکی داشتیم
کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت دوشمان از حلقه هایش درد داشت
گرمی دستانمان از آه بود رنگ دفترها به رنگ کاه بود
مانده در گوشم صدایی چون تگرگ خش خش جاروی با پا روی برگ
همکلاسیهای من یادم کنید باز هم در کوچه فریادم کنید
همکلاسیهای درد و رنج وکار بچه های جامه های وصله دار
بچه های دکه سیگار سرد کودکان کوچک اما مرد مرد
کاش هرگز زنگ تفریحی نبود جمع بودن بود و تفریقی نبود
کاش می شد بازکوچک می شدیم لا اقل یک روز کودک میشدیم
یاد آن آموزگار ساده پوش یاد آن گچها که بودش روی دوش
ای معلم هم نام و هم یادت به خیر یاد درس آب و بابایت به خیر
ای دبستانی ترین احساس من باز گرد این مشقها را خط بزن
یاد معلم سال اول خودم آقای یاوری کلاس اول یک مدرسه حکمت کوی امیر
بخیر خیلی معلم خوبی بود فقط اسشون یادمه
و خانم محمدی کلاس سوم یک یادشون بخیر ایشون هم خیلی خوب بودن مدرسه حکمت کوی امیر
ید اقای بزرافشان بخیر کلاس اول راهنمایی ارزومون بود یک بار یکی از بچه هارو دعوا کنه یا حداقل اخم کنه
مدرسه راهنمایی افشار نژاد طبقه بالا کلاس 104
کلاس سوم راهنمایی اقای بهادری و جباری معلم ریاضی و ورزش خیلی دوسشون داشتم
یک بار لاستیک ماشین اقا جباری رو میخ گذاشتیم زیرش تابلو شدیم خودمون مجبور کرد عوض کنیم
راهنمایی امام حسین چهاراه راهنمایی
خوب امسال هم که دبیرستان انصاری هستیم ببینیم خدا چی میخواد J
با تشکر از همه داداشی های گلم و دوست داشتنیم
آپ بعدیم معلوم نیست کی باشه پس اگه نظرات دیر تایید شد معظرت میخوام
وب جدید داداش آرمانم رو بهش تبریک میگم
اینم هدیه خونه نو از طرف من
و همین جا میگم خیلی دوسش دارم
همین
یاحق
گمشده ی این نسل ، اعتماد است نه اعتقاد
اما افسوس که نه بر اعتماد ، اعتقاد است
و نه بر اعتقادشان اعتماد
الهی توفیقم ده که بیش از طلب همدردی، همدردی کنم
بیش از آنکه مرا بفهمند، دیگران را درک کنم
پیش از آنکه دوستم بدارند، دوست بدارم
زیرا در عطا کردن است که می ستانیم و در بخشیدن است که
بخشیده می شویم و در مردن است که حیات ابدی می یابی
سلام
ممنونم واسه دعا های بی ریا و ته قلبتون
داداش هومنم خوب و سلامت هست و الانه هم دارن استراحت میکنن
ممنونم از شما
آقا سامان (داداشی گلم)
آقا ارمان ( داداشی لوس خودم)
این چند روزه منو خیلی تحمل کردید
یک معظرت خواهی به آقا سامان بدهکارم
اخه از بس اعصابم خورد بود
آتیشم به لباس اقا سامان گرفت
که همینجا از ایشون معظرت خواهی میکنم
از آرمانم که هرچی از آقا بودنش بگم کم گفتم
(که خودش میدونه چیقدره دوسش دارم)
داداش هومن خیلی دوست دارم
راستی
برد غرور آمیزه استقلال رو
به
همه هواداران طوفان آبی ایران تبریک میگم
و همین جا از طرف تمام دوست داران طوفان آبی اسمان ایران
از
فرهاد جونم ( عاشقشم )
داداش مجتبی ( خیلی خاطره جباری عزیزه)
آرش داداشی خودم (درباره برهانی نگو خیلی دوسش دارم)
میلاد ( آدریانو استقلال عشقه)
در روز پیروزی جا اسطورها خالی
تشکر میکنم و میگم به خدا فرهاد جون دمت گرم با لشکر آبی پوشت
خوب
خیلی جو گیر نشم
همین
یاحق