-
دوستی دست مروت دادن است
دوشنبه 4 مهرماه سال 1390 13:54
اهل کوچه همه رفتند ولی ماماندیم حقمان است اگربیکس و تنهاماندیم هیچ تقصیر کسی نیست اگر رنجوریم روشنی هست خدا هست ولی ما کوریم س لا م خسته ام از آرزوها ، آرزوهای شعاری شوق پرواز مجازی ، بالهای استعاری لحظه های کاغذی را، روز و شب تکرار کردن خاطرات بایگانی ،زندگی های اداری آفتاب زرد و غمگین ، پله های رو به پایین سقفهای...
-
دوستون دارم
سهشنبه 29 شهریورماه سال 1390 18:54
س لا م اولین روز دبستان باز گرد کودکی ها شاد و خندان باز گرد باز گرد ای خاطرات کودکی بر سوار اسبهای چوبک خاطرات کودکی زیبا ترند یادگاران کهن مانا ترند درسهای سال اول ساده بود آّب را بابا به سارا داده بود درس پند آموز روباه و خروس روبه مکار و دزد و چاپلوس روز مهمانی کوکب خانم است سفره پرازبوی نان گندم است کاکلی گنجشککی...
-
ممنونم واسه دعا های بی ریا و ته قلبتون
شنبه 26 شهریورماه سال 1390 01:10
گمشده ی این نسل ، اعتماد است نه اعتقاد اما افسوس که نه بر اعتماد ، اعتقاد است و نه بر اعتقادشان اعتماد الهی توفیقم ده که بیش از طلب همدردی ، همدردی کنم بیش از آنکه مرا بفهمند، دیگران را درک کنم پیش از آنکه دوستم بدارند، دوست بدارم زیرا در عطا کردن است که می ستانیم و در بخشیدن است که بخشیده می شویم و در مردن است که...
-
دوستی یعنی غم اون غم تو شادی اون شادی تو نه غم اون شادی تو و...
پنجشنبه 17 شهریورماه سال 1390 19:34
قایقی خواهم ساخت، خواهم انداخت به آب، دور خواهم شد از این خاک غریب ... آه سهراب عزیز ! دوست دارم بروم اما حیف ، قایقم کاغذی است کاغذی بی بنیاد ، که دلش خط خطی است. با چنین قایقی از ریشه تهی به کجا باید رفت ؟ تا کجا باید رفت ؟ چاره چیست؟ منتظر می مانم منتظر تا روزی که بسازم از نو قایقی را و به آب اندازم آن زمان است که...
-
آپ استراری شرمنده هنوز ۲ ساعت نیست اومدم به خدا
چهارشنبه 16 شهریورماه سال 1390 20:23
س لا م غروب شد خورشید رفت، آفتابگردان به دنبال خورشید گشت ، ناگهان ستاره ای چشمک زد آفتابگردان سرش را پایین انداخت ؛ گلها هـــرگز خیانت نمی کنند به خورشیدهای زندگیم بگم تا زمانی که گوشه ای از قلب بزرگ اونها جا داشته باشم هیچوقت به کس دیگه ای فکر نمی کنم معنی متن بالا اینه من به کسی تو یاهوم فوش ندادم داداشی ها ایدی من...
-
معرفت دوستی اعتماد
جمعه 11 شهریورماه سال 1390 18:45
به دریا شکوه بردم از شب دشت، ز این عمری که تلخ تلخ بگذشت به هر موجی که می گفتم غم خویش؛ سری میزد به سنگ و باز می گشت ! س لا م نمیدونم اما همه میگن خوب بنویس شاد بنویس یک مشت حرف منطقی اما در اوج بی منطقی من دوست ندارم تظاهر کنم افکارم اینه که به قلم میسپارم نمیتونم نمیتونم من نمیتونم از روشنی بگم وقتی همه جا خاموشه...
-
دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای*فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد
پنجشنبه 10 شهریورماه سال 1390 07:05
س لا م چنان باش که بتوانی به هر کس بگوئی ” مثل من رفتار کن گل هنگامی احساس گل بودن می کند که بلبلی نغمه سرایش باشد میخوام واقع بین باشم من رد پای حضور خدارو در تمام لحظات زندگیم میبنم....! این مطلب خیلی جالب بود واسم و از نظر من که درسته آخه گروه خونی من { A }هست گــــروه خـــــونــــــی O تـــیــــپ گـــــرم...
-
دلشان مرده ولی لبشان خندان است
شنبه 5 شهریورماه سال 1390 11:22
اهل شعرم ...اهل تنهایی و درد...پیشه ام فریاد است کاسبم کاسب دل...صادراتم شادی...وارداتم غم ودرد دوستانی دارم سردتر از سردی برف گاه گاهی یخشان میشکند گاه گاهی دلشان میسوزد ولی از روی ترحم... سرزمینی دارم مردمانش همه دوست ولی از روی ریا....خنده ام میگیرد دلشان مرده ولی لبشان خندان است............. واقع بین باشید.. من...
-
مرد بودن سختر از مرد شدنه نه؟؟؟؟؟؟؟
شنبه 5 شهریورماه سال 1390 00:15
س لا م ای کاش مرد شدن به همین سادگی بود ای کاش برای مرد شدن و اینکه کی مرده و کی مرد نیست هم امتحانی بود مثل امتحانی که باید داد تا با بچه های روستا یکی شد نمیدونم اونایی که مردید همین قدر لذت داره وقتی مرد میشی موضوع از این قراره که من در یک ازمایش مرد شدن شرکت کردم اخه اونجا همشون بهم میگفتن بچه سوسول واسه اینکه...
-
جا همه دوستان خالی میکنم
چهارشنبه 2 شهریورماه سال 1390 18:54
س لا م اینجا خیلی خوش میگذره جا همه دوستان خالی میکنم و امید وارم مثل من تونسته باشید بهر کافی از این شبهای قدر برده باشید به زودی آپ میکنم ه می ن یا حق
-
گریه نامردید خیلی نامردید گریه
پنجشنبه 27 مردادماه سال 1390 18:55
سلام هرچی شما میکید تر جون عزیزتون تر جون امام رضا تر به تمام عدیان الهی تر قران تر انجیل تر تورات تورو زبور و هرچی دیگه هست بی خیال من بشید فوش ندید نامردا اخه من چند بار فوش دادم اقا اصلا من دروغ گو دوست دارم دروغ بگم به تو چی ربطی داره تو خیلی ناراحتی نیا وبم تر امام رضا دیگه فوش ندید نیگا اگه بد مینویسم اگه هر جور...
-
یک دادگاه علنی
پنجشنبه 20 مردادماه سال 1390 21:48
س لا م خوبید دوستان خسته نباشید کاش نمیومدم مشهد اخه تو روستا حالش بیشتر بود بچه ها بودن حال میداد اینجا هر روز بیکار تنها تنها تو خونه بودم یا کامپیوتر یا کتاب یا هم فیلم من به امید این اومدم که پیام رو ببینم دلم واسش یک زره شده به خدا و خیلی چیزا دیگه اما پیام رو که ندیدم هیچ خیلی چیزا دیگه هم بیشتر رو عصابم را رفت...
-
چی خبره این روزا تو شهر دل
چهارشنبه 19 مردادماه سال 1390 14:03
س لا م یک سوال دارم تا حالا شده نخواید به کسی چیزی بگید یا بدید که میدونید عذاب میکشه اما خودتو با ندادن اون بیشتر عذاب میکشید این حال روز این روز های منه از داخل داغونی اما مجبور هستی بخندی چون عاشق د و س ت ا ت و اطرافیات هستی ای کاش ای کاش یک گوش بود که بتونه حرف دل ادمارو بشنوه زبان میگه خوبم اما دل نمیتونه بگه...
-
جای تمام دوستان خالی
سهشنبه 18 مردادماه سال 1390 17:12
س لا م سلام میکنم خدمت تمامی دوستان عزیز خودم امیدوارم تو این ما از تمام نعمت های این ماه به نهو احسن استفاده کرده باشید و نماز و روزه و عبادت تمامی دوستانم قبول حق باشه الهی آمین جای تمام دوستان خالی نمیدونید چقدر حال میده روستا شاید هم واسه من تازگی داره تمام تک تک روز هارو دارم ثبت میکنم اینجا شاید امکانات کم باشه...
-
تولد تولد تولدت مبارک
جمعه 7 مردادماه سال 1390 20:17
س لا م این آپ رو دارم از شهر زیبای خودم میکنم از بیرجند و فکر کنم بعد این دیگه نت در دست رسم نباشه ولی این واجب ترین آپم هست دیروز تولد یک نفر بود که بهترین زیبا ترین لوس ترین با معرفت ترین و باحال ترین پسر این کره خاکی هست حتی از منم بهتره اون کسی نیست بجوز داداشی ناناسس خودم داداش نارنجی داداشی تولدت مبارک باشه...
-
بدی خوبی دیدید.....
پنجشنبه 6 مردادماه سال 1390 00:02
س لا م یک خبر خوب برای ا و ن دسته از دوستانی که نمیخوان سر به تن من باشه و یک خبر بد برای اون سری دیگه از دوستان که منو دوست دارن با اجازه دوستام می خوایم یک آب وهوایی عوض کنیم هوای روستا خیلی لذت بخشه مخصوصا خوابیدن تو ایوان و به اسمان نیگاه کردنش مخصوصا سرمای دم صبح که نگو خیلی حال میده و افتابی که انقدر داغ میکنه...
-
تر قران فوش میدید به خودم بدید >> این نامردیه<<
دوشنبه 3 مردادماه سال 1390 22:51
سلام این چند وقته خیلیا منو زیر لگد توهین گرفتن منم فقط چیزی نگفتم یک تهدید از این به بعد هرکی هرکی خواست با من تو چت یا ایمیل بده اول باید با داداشیم هومن هماهنگ کنم hooman.moghadam@yahoo.com اخه نمیخوام دیگه بترکم خوب هک نشده بودیم که شدی فوش از کسایی که تو خواب شب هم نمیدیدم شنیدیم از شما توقع نداشتم ابجی جون :((...
-
کل اگر طبیب بودی سر خود دوا مینمودی
یکشنبه 2 مردادماه سال 1390 13:24
س لا م این آپ رو واسه چند نفر مینویسم واسه پیام دوست صمیمیم آبجی شیلا به خدا دوست دارم داداش نارنجی & هومن آرمان و جواد پس این به این معنی هست که هنوز با بقیه دوستان در قهر به سر میبرم و فکر نکنم حالا حالاها خیال اشتی داشته باشم پس با تشکر از افرادی که اسمشون بالا اوردم واسه حمایتشون آپ رو شروع میکنم...
-
این روزها اروم و خوش میگذره
شنبه 1 مردادماه سال 1390 20:49
س لا م این آپ رو واسه چند نفر مینویسم واسه پیام دوست صمیمیم داداش نارنجی & هومن آرمان و جواد پس این به این معنی هست که هنوز با بقیه دوستان در قهر به سر میبرم و فکر نکنم حالا حالاها خیال اشتی داشته باشم پس با تشکر از افرادی که اسمشون بالا اوردم واسه حمایتشون آپ رو شروع میکنم این روزها اروم و خوش میگذره این روزها...
-
***پهلوانان نمیمیرن ***
چهارشنبه 29 تیرماه سال 1390 21:05
س لا م ن میخواستم بنویسم اما نمیدونم چرا وقتی گریه مامانم رو وقتی داشت تشهی جنازه یک قه رم ان رو میدید مجبورم کرد اینو بنویسم ***پهلو انان نمی میرن *** چون تمام مادران ایران مادرشان و تمامی پد ران ایران پدرشان هستند اشک احسا سی ست که از دوست داشتن از درد می اید که هر طرف دیده میشد این احساس خود نمایی میکرد در زی ر...
-
ممنونم از هم راهی همه دوستان
پنجشنبه 9 تیرماه سال 1390 22:56
هرچیز که بوده گذشته و آینده نیز نیامده....گاهی سفری به گذشته میکنم و گهگاه سری به آینده میزنم اما در حال زندگی میکنم ..... امید وارم کسی یاد من نکنه روز های خوب بد زیاد داشتم ممنونم از هم راهی همه دوستان میخوام بزرگ بشم یا حق
-
میدانم تقصیر تو نیست
پنجشنبه 9 تیرماه سال 1390 19:43
س لا م عصر شعرهای کوتاه است کوتاه قد عمر عشق هایمان جغرافیا چه حس بدی دارد وقتی نقطه هایش این همه فاصله دارست... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کاش ما هم نزدیک خانه شما که نه نزدیک شهرتان شهر که نه خانه ای داشتیم. میدانم تقصیر تو نیست دنیا آن قدر شلوغ است که گاهی یادت می رود مرا از سر راه...
-
اینو بدون اسمون خودش قشنگه حتی اگر رنگین کمان رو به تو نشون بده
یکشنبه 5 تیرماه سال 1390 17:34
راستی؛ هیچ وقت از خودت پرسیدی قیمت یه روز زندگی چنده؟ تموم روز رو کار می کنیم و آخرشم از زمین و زمان شاکی هستیم که از زندگی خیری ندیدیم! شما رو به خدا تا حالا از خودتون پرسیدید: قیمت یه روز بارونی چنده؟ یه بعدازظهر دلنشین آفتابی رو چند می خری؟ حاضری برای بو کردن یه بنفشه وحشی توی یه صبح بهاری یه اسکناس درشت بدی؟ پوستر...
-
امید وارم بتونم دوست خوبی واسش باشم
شنبه 4 تیرماه سال 1390 00:04
س لا م امروز روز خوبی بود واسم دیروز هم خوب بود این چند روزه خیلی اتفاقات افتاد واسم که هر دفه که می خواستم واس اون اتفاق بنویسم اتفاق بعدی افتاد و پشیمون شدم اولین اتفاق در باره درسم بود که رفتم مدرسه و گفتم خراب کردی امین خیلی اعصابم رخته بود بهم دومین اتفاق با یک دوست شدم که باعث شد همه چی خوب بشه دیروز هم رفتم...
-
ادمهای ساده رو دوست دارم
دوشنبه 30 خردادماه سال 1390 12:14
س لا م ادمهای ساده رو دوست دارم همانهایی که بدی هیچ کس رو باور ندارن همانهایی که برای همه لبخند دارند همانهایی که همیشه هستند برای همه هستند ادمهای ساده را باید مثل تا نقاشی کرد و بعد نشست و مدتها نیگاهشون کرد عمرشون کوتاه هست بس که هر کس از راه رسید یا ازشون سو استفاده کرد یا زمینشون زد یا درسه ساده نبودن بهشون داد...
-
یک روز تکرار نشدنی
چهارشنبه 25 خردادماه سال 1390 22:15
س لا م امروز حالم بهتره یعنی خیلی بهتره بر خلاف دیشب که داشتم از دلتنگی میموردم نمیدونم چی بگم خدا هم با ما داره بازی میکنه یا شاید هم داره مارو امتحان میکنه شاید هم میخواد جنبه مارو بفهمه دیشب که نتونستم بخوابم تا 4 صبح بیدار بودم امروز هم طرفای ساعت 4 بعد از ظهر بو د که در خونه زنگ زد رفتم از ایفن دیدم علی هست پریدم...
-
لا لا لا لا نخواب زندونه دنیا سر ناسازگاری داره با ما
یکشنبه 22 خردادماه سال 1390 18:20
س لا م وقتی گوشی برای شنیدن نیست نباید حرف زد من با این شعر خیلی دلم اروم شد نمیدونم اما یک چیزایی روی گونه هام میرفت پایین نمیدونم تو شهر شما چی میزارن اشم این قطرات گرم رو اما تو قانون من بهش میگن فریاد بی صدا ّلا لا لا لا نخواب سودی نداره همون بهتر که بشماری ستاره همون بهتر که چشمات وا بمونه که ماه غصه اش نشه تنها...
-
سگ دوستان مجازی به دوستان واقعی ارزش داره
یکشنبه 15 خردادماه سال 1390 00:23
س لا م ن میدونم اما اینو خوب میدونم به حدی دل تنگ و دلگیرم که هر جور می خوام خودمو از این شرایط دور کنم اما نمیتونم چرا نمیشه شا ی د دیگه ننویسم ش ا ید هم نوشتم اما تا وقتی حالم بهتر نشه به قلم دست نمیزنم فقط اینو خوب میدونم سگ دوستان مجازی به دوستان واقعی ارزش داره فع لا ه می ن یا حق
-
هم دیگر رو با نقطه ضعف هم تست نزنیم انو از داداش کوچیکه ذاشت
شنبه 14 خردادماه سال 1390 05:13
شه صداهای بلند را می شنویم ... پر رنگ ها را می بینیم. .. آسان ها را می خواهیم ... غافل از این که خوب ها سخت می آیند ... بی رنگ می مانند و بی صدا می روند.... س لا م سلام میکنم به تمامی دوستان که منو تنها نمیزارند حتی داخل تنهاییم امروز با اینکه تازه از راه رسیدم و خسته هستم که امید دارم خستگی را تاسیر بر مطلبم نزاره می...
-
صفحه جدید اضافه شد!!!!!!!!!
یکشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1390 18:34
ای کاش می شد فهمید در دل آسمان چه می گذرد که امشب با ناله ای بغض آلود بر دیار این دل خسته اشک می ریزد س لا م جای همه دوستان دیروز مشهد خالی بود دیروز با یکی از دوستان نزدیکم رفتیم طرفهای حرم امام رضا چی همه شربت و چایی خوردیم مشهد دیروز بر خلاف خیابوناش که به شهری که در خواب رفته میخورد اما اطراف حرم تا جایی که بخواید...